
صبر در چهار زمینه نقش قابل توجه دارد:
- مقابله با فشار روانی (تنیدگی)
الف)توازن بین منابع درونی و محیطی: برخی از روانشناسان، فشار روانی را اینگونه تعریف کردهاند: «فشار روانی شرایطی است که در نتیجه تعامل میان فرد و محیط به وجود میآید و موجب ایجاد ناهماهنگی ـ چه واقعی و چه غیرواقعی ـ بین تواناییهای زیستی، روانی، اجتماعی فرد با پیامدهای یک موقعیت میشود »(سارافینو،1384).
در این تعریف، توازن بین منابع درونی و الزامات محیط در نظر گرفته شده است؛ یعنی استرس زمانی ایجاد میشود که فشار موقعیتی بیش از منابع درونی فرد باشد. اما اگر تعادل برقرار باشد، یعنی درعین اینکه فشار موقعیتی زیاد است، ولی فرد منابع درونی(بردباری) کافی در اختیار داشته باشد، فشار روانی به وجود نمیآید(دیمانتئو،1378). بنابراین اگر فردی صبور باشد کمتر به فشار روانی مبتلا میشود.
ب)تیپ شخصیتی A (ناشکیبا) و شیوع فشار روانی: دانشمندان افراد را از نظر ابتلا به فشار روانی به دو تیپ شخصیتی A و B تقسیم کردهاند. افرادی که دارای تیپ شخصیتی A هستند بیشتر در معرض ابتلا به فشار روانی قرار دارند. در ذیل به برخی ویژگیهای شخصیتی این افراد که بسیار شبیه ویژگیهای افراد ناشکیباست اشاره میگردد:
– از ماندن در ترافیک یا صف بانک کلافه میشوند.
– اگر کسی سر قرار نیاید بسیار برافروخته میشوند.
– نسبت به کسان که وقت را تلف یا بسیار آهسته کار میکنند، خشمگین میشوند.
– میخواهند بیشترین نتایج ممکن را در حداقل زمان به دست بیاورند.
– ستیزهجو هستند و زود درگیر میشوند.
– رقابتطلب هستند.
– تکانشی عمل میکنند.
– خصومت با دیگران به راحتی در آنها برانگیخته میشود.
– تحرک بیش از حد دارند.
– میخواهند در یک زمان، چندین کار را انجام دهند..
– بیشتر اوقات عصبی و ناشکیبا هستند.
– با صدای بلند و شتابزده سخن میگویند.
– زود احساساتی میشوند.
- موفقیت در تحصیل، شغل و امور اجتماعی:
تحقیقات نشان میدهند افرادی که «خودمهارگری[1]» بیشتری دارند در تمامی زمینهها موفقتر از افرادی هستند که تکانشی و بدون خودمهارگری عمل میکنند. در روانشناسی ریشه خویشتنداری را به کنترل تکانه مربوط میدانند؛ یعنی هرچه فرد بتواند در برابر تکانههای جنسی، پرخاشگری و فیزیولوژیکی مهار داشته باشد، صبر او بیشتر خواهد بود. مطالع طولی میشل(1987) نشان داد افرادی که در کودکی خویشتندار بودند، در نوجوانی از نظر اجتماعی صالحتر، کارآمدتر و دارای قدرت ابراز وجود بودند؛ بهتر میتوانستند با ناکامیهای زندگی دست و پنجه نرم کنند؛ کمتر دچار فشار روانی میشدند؛ در رویارویی با مشکلات به جای کنار کشیدن خود به استقبال چالشها میرفتند؛ در طرحها و کارها خلاقیت بیشتری از خود نشان میدادند (گلمن،1383).
آیات قرآن کریم و روایات متعدد نشان میدهد که موفقیت (ظفر)، نتیجه صبر است.
- مهار هیجان خشم و غریزه جنسی:
از دیدگاه روانتحلیگرانی که نخستین بار مسئله «خودمهارگری» را مطرح کردند، افرادی که بتوانند دو غریزه جنسی و پرخاشگری را کنترل کنند، افراد «خودمهارگر» تلقی میشدند. در اسلام نیز صبر در معصیت یکی از اقسام صبر است که پایه اول آن بر مهار شهوات و هواهای نفسانی استوار است. از اینرو، اگر کسی واجد صفت صبر شود و بتواند این غرایز را مهار کند، صبر اهمیت خاصی پیدا میکند (نوری،1387).
- دینداری:
از پیامبر اکرم نقل شده است که میفرماید: نصف ایمان صبر و نصف دیگر آن شکر است. به این معنا که انسان در زندگی یا در آسایش است که باید در این حال شکرگزار باشد، یا در حال سختی و گرفتاری است که باید صبور باشد. از سوی دیگر «صبر در مصیبت»، «صبر بر معصیت» و « صبر بر طاعت» تقریباً تمامی رفتارهای دینی را پوشش میدهند. کسی که میخواهد دیندار خوبی یاشد باید از صفت صبر برخوردار باشد (همان منبع).
