پیچیدگی کار: از سنجههایی مشتمل بر ۲ سؤال تشکیلشده است. پرسشنامه نامبرده برگرفتهشده از مطالعات ین و همکاران[۱۱] (۲۰۱۰) میباشد که در آن با استفاده از طیف ۷ گزینهای لیکرت (۱= بهشدت مخالفم، ۷= بهشدت موافقم) مواردی همچون؛ نداشتن تجربه حسابرسی و تجربه حسابرسی صنعت خاص، سنجیده شده است.
استقلال حسابرس: از سنجههایی مشتمل بر ۴ سؤال تشکیلشده است. پرسشنامه نامبرده برگرفتهشده از نانلی[۱۲] (۱۹۶۷) میباشد که در آن با استفاده از طیف ۷ گزینهای لیکرت (۱= بهشدت مخالفم، ۷= بهشدت موافقم) مواردی همچون؛ مقیاس عملیات تجاری مشتریان، رابطه بین مشتری و شرکت حسابرسی، رابطه بین مشتری و حسابرس و نفع شخصی حسابرس، سنجیده شده است.
فشار بودجه زمانی: از سنجههایی مشتمل بر ۱ سؤال تشکیلشده است. پرسشنامه نامبرده برگرفتهشده از مطالعات کلی و ماریم[۱۳] (۱۹۹۰) میباشد که در آن با استفاده از طیف ۷ گزینهای لیکرت (۱= بهشدت مخالفم، ۷= بهشدت موافقم) مواردی همچون؛ قابل حصول بودن چارچوب زمانی، سنجیده شده است.
اهمیت مشتری: از سنجههایی مشتمل بر ۳ سؤال تشکیلشده است. پرسشنامه نامبرده برگرفتهشده از مطالعات ین و همکاران (۲۰۱۰) میباشد که در آن با استفاده از طیف ۷ گزینهای لیکرت (۱= بهشدت مخالفم، ۷= بهشدت موافقم) مواردی همچون؛ اهمیت مشتری برای شرکت، اهمیت مشتری برای حسابرس و نرخ اشغال برنامههای کاری حسابرس برای مشتری، سنجیده شده است.
رفتار ناکارآمد: از سنجههایی مشتمل بر ۶ سؤال تشکیلشده است. پرسشنامه نامبرده برگرفتهشده از مطالعات الیور[۱۴] (۲۰۰۱) میباشد که در آن با استفاده از طیف ۷ گزینهای لیکرت (۱= بهشدت مخالفم، ۷= بهشدت موافقم) مواردی همچون؛ شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، کاهش فرآیندهای حسابرسی، عدم تحقیق در مسائلی که درباره آن مطمئن نباشد، پذیرش عادی توجیحات مشتریان، نظارت بر کار حسابرس توسط مقام بالاتر و پذیرش فرمان یک مقام بالاتر برای گزارش دلخواه و مطلوب مشتریان، سنجیده شده است.
تغییر شغل: از سنجههایی مشتمل بر ۵ سؤال تشکیلشده است. پرسشنامه نامبرده برگرفتهشده از نانلی[۱۵] (۱۹۶۷) میباشد که در آن با استفاده از طیف ۷ گزینهای لیکرت (۱= بهشدت مخالفم، ۷= بهشدت موافقم) مواردی همچون؛ جستجو برای شغل جدید، اشتیاق به کار، حس تعلق به شرکت و استفاده از شغل برای پیشرفتهای بیشتر (ارتقای شغلی)، سنجیده شده است.
۱-۸- قلمرو پژوهش
قلمرو موضوعی؛ بهطورکلی قلمرو موضوعی این پژوهش عملکرد اخلاقی و رفتار ناکارآمد حسابرسان و بررسی آن بر تغییر شغل میباشد. بدین ترتیب در مسیر پژوهش از پیچیدگی کار، استقلال حسابرس، اهمیت مشتری و فشار بودجه زمانی بهعنوان فاکتورهایی از رفتارهای ناکارآمد استفادهشده است. لذا، قلمرو موضوعی این تحقیق حوزه رفتاری حسابرسی میباشد.
قلمرو مکانی؛ قلمرو مکانی پژوهش، سازمان و مؤسسات حسابرسی واقع در شهر تهران میباشد که شامل موارد زیر میگردد؛
سازمان حسابرسی
مؤسسات حسابرسی
در این پژوهش پاسخدهندگان سازمان و مؤسسات حسابرسی شامل:
حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی، دارای رتبهی سرپرست به بالا در چارت سازمانی میباشد. این گروه حسابرسان واجد دو ویژگی مهم هستند که باعث میگردد بهعنوان مرجع صلاحیتدار برای کسب نظر در رابطه با موضوع پژوهش محسوب شوند.
ویژگی اول: سازمان حسابرسی، به دلیل وضعیت خاص و جایگاه قدرتمند قانونی و به عبارتی، قهری آن با سایر واحدهای حرفهای متفاوت است (رجبی، ۱۳۸۴). حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی، از استقلال بیشتری نسبت به حسابداران رسمی شریک در مؤسسات حسابرسی برخوردار بوده و قدرت حرفهای آنها کمتر، تحت تأثیر عوامل خارجی نظیر قدرت صاحبکار قرارمیگیرد.
ویژگی دوم اینکه، دارا بودنِ تخصص و آگاهی در رابطه با موضوع پژوهش است. کسب رتبهی بالاتر در چارت سازمانی سازمان و مؤسسات حسابرسی، مستلزم احراز شرایطی ازجمله موفقیت در آزمون حرفهای، دارا بودن سوابق حرفهای طولانی و تحصیلات دانشگاهی است. ازاینرو، پذیرش این گروه، بهعنوان گروه متخصص توجیه منطقی خواهد داشت.
قلمرو زمانی؛ محدوده زمانی پژوهش حاضر نیز از شهریور ۱۳۹۳ تا بهمن ۱۳۹۳ میباشد.
۱-۹- جمعبندی
در این فصل تلاش گردید تا با ارائه مسئله پژوهش، اولویتها را در پژوهش حاضر بیان نموده و دلایل اهمیت موضوع را بهوضوح مطرح نماییم. برای این منظور، در این فصل چکیدهای از کلیات پژوهش اعم از (مقدمه، بیان مسئله، اهداف، حوزههای قلمروی پژوهش، مدل مفهومی، متغیرهای پژوهش) بهصورت خلاصه توضیح دادهشده است. ضمن آنکه در ادامه با بیان مبانینظری، مدل مطالعاتی پژوهش ارائه گردیده و سپس با اتخاذ روش و نرمافزار مناسب، دادههای پژوهش مورد تجزیهوتحلیل قرارمیگیرند. در پایان نیز نتایج و پیشنهادات همسو با مطالعات و تجزیهوتحلیل انجامشده، ارائه میگردند.
فصل دوم: مرور منابع، ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه
با رشد رقابت در حرفهی حسابرسی، مؤسسات حسابرسی، ضرورت ارائه خدمات خود را با کیفیت هرچه بهتر به بازار بیشتر دریافتهاند. تغییر رویکرد حسابرسی از فعالیت های سیستمی
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |
به یک فعالیت مبتنی بر ریسک، موجب شد که از این پس کیفیت و روشهای انجام کار بیشتر مورد توجه قرار گیرد. زیرا هرچه روشهای کار، کیفیت نازلتری داشته باشد، ریسک حرفای افزایش خواهد یافت. همچنین کاهش کیفیت ممکن است تهدیدی برای اعتبار، حسن شهرت، حق الزحمه درخواستی حسابرس و مشروعیت حرفه حسابرسی باشد. از این رو افزایش کیفیت ممکن نیست مگر اینکه چرایی رفتار و علل تمایل افراد برای کارکرد و ماهیت رفتار برای هدایت بسوی تحقق اهداف، مشخص شود.
۲-۲- تئوری رفتارهای ناکارآمد
رفتار ناکارآمد را میتوان بهعنوان زیر مجموعهای از فرهنگ سازمانی در نظر گرفت که نشاندهنده فعل و انفعال چندبعدی بین سیستمهای رسمی و غیررسمی کنترل رفتاری است. این سیستمهای رفتاری رسمی، دربرگیرنده رهبری، ساختارهای قدرت، سیستمهای پاداش و برنامه های آموزشی میباشند، در حالیکه سیستمهای غیررسمی، مشتمل بر رفتار همکاران و هنجارهای اخلاقی هستند. در سازمانهایی که رهبران، مروج رفتارهای کارآمد هستند، هنجارهای اخلاقی، رفتار کارآمد را حمایت میکنند. ازاینرو رفتار کارآمد تشویق و رفتار ناکارآمد تنبیه میشود. بنابراین، در سازمانهایی که فاقد چنین ویژگیهایی هستند، رفتار ناکارآمد باید بیشتر باشد (Trevino et al., 1998).
از طرف دیگر کوتاهی حسابرسان در اجرای صحیح مراحل حسابرسی را میتوان به رفتارهای ناکارآمد حسابرسی نسبت داد. رفتارهای حسابرسی ناکارآمد، که ناشی از رفتار حسابرسان در طی دوره حسابرسی است، سبب کاهش کارایی در جمعآوری شواهد حسابرسی میشود. این رفتارها کیفیت حسابرسی را تحت تأثیر قرارمیدهد و نیز به اعتبار آن خدشه وارد میکند. بسیاری از مطالعات نشان دادند که رفتار ناکارآمد حسابرسی یک واکنش ناکارآمد نسبت به محیط میباشد. این رفتار میتواند بهنوبه خود بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر کیفیت حسابرسی اثرگذار باشد. رفتارهایی که بهطور مستقیم بر کیفیت حسابرسی تأثیر میگذارند شامل ثبت زودهنگام مراحل حسابرسی بدون تکمیل روند آن (Otley & Peirce, 1995)، نادرست بودن پردازشها (McDaniel, 1990)، جمعآوری شواهد ناکافی (Alderman & Deitrick, 1982) و حذف مراحل حسابرسی (Margheim & Pony, 1986) میباشد.
از طرفی دیگر دیآنجلو (۱۹۸۱) کیفیت حسابرسی را شامل دو احتمال تعریف میکند: اول اینکه حسابرس ایرادهای سامانه حسابداری را کشف کند و دوم اینکه آن ایرادها را گزارش کند. کشف ایراد، کیفیت حسابرسی را در قالب دانش و توانایی حسابرس انزهگیری میکند. در حالی که گزارش آن به انگیزههای حسابرس برای افشاگری بستگی دارد. کسب موفقیت در سازمانها و مؤسسات حسابرسی تا حد زیادی به روحیه، تلاش و انگیزش منابع انسانی بستگی دارد. از طرفیدیگر کوتاهی حسابرسان در اجرای صحیح مراحل حسابرسی را میتوان به رفتارهای ناکارآمد، که کاهنده کیفیت حسابرسی میباشند، نسبت داد. این رفتارهای ناکارآمد که ناشی از رفتار حسابرسان در طی دوره حسابرسی است، سبب کاهش کارایی در جمعآوری شواهد حسابرسی میگردد. این رفتارها کیفیت حسابرسی را تحت تأثیر قرار میدهد و به اعتبار حرفه خدشه وارد میکند.
به اعتقاد هُسمر (۱۹۹۴) اصول اخلاق حرفهای از آن معیارهای ذهنی بشمار نمیآید که با دگرگونی شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تغییر میکنند، بلکه احکام عینی و کاربردی است که کشورها، مذاهب و دورههای زمانی مختلف را درنوردیدهاند. آنها اصول بنیادی یا مبانی اولیهای تلقی میشوند که از دیرباز و در راستای کسب اطمینان از سعادت جامعه، همواره پیشنهادشدهاند. جامعه سعادتمند، جامعهای است که اعضای آن بهمنظور تأمین منافع دیگران، داوطلبانه با یکدیگر همکاری مینمایند. این در حالی است که به نظر میرسد حسابداران و حسابرسان به دلیل اهمیت وظایفی که بر عهدهدارند، باید کار خود را ضرورتاً بر مبنای الف) مجموعهای از رفتارهای کارآمد تغییرناپذیر (که فارغ از صاحبکار، تفسیرهای استانداردهای حسابرسی و منافع مالی احتمالی وجود دارند) و ب) ایفای تعهدات اجتماعی مربوط به کسب اعتماد و احترام جامعه نسبت به حرفههایی که با منافع عمومی و رفاه کلیه ذینفعان سروکار دارند، به انجام رسانند. هُسمر (۱۹۹۴) با ارائه خلاصهای از ۱۰ رویکرد اخلاقی معروف و متمایز از اندیشههای فلاسفه بزرگ به اعضای جامعه علمی و حرفهای حوزه تجارت کسبوکار، تلاش کرده است تا آنان را در آشنایی هرچه بیشتر با رفتارهای کارآمد یاری نماید. رویکردهای اخلاقی مذکور به همراه کاربرد احتمالی هر یک از آنها در حوزههای حسابرسی و گزارشگری مالی، در جدول (۲-۱) ارائهشده است. بررسی رویکردهای ۱۰ گانه، اطلاعات ارزشمندی را درزمینهی مفروضات اخلاقی و ارزشهای برتر در اختیار قرارمیدهد که بر تصمیمگیریهای حوزه کسبوکار (شامل کارکردهای اخلاقی دیدگاههای مذکور در عرصه حسابرسی و گزارشگری مالی) تأثیرگذارند، علاوه بر این بامطالعه رویکردهای مورداشاره میتوان به استدلالهای پشتوانه این موضوع پی برد که چرا باید الگویی مبتنی بر قواعد را که فرایند حسابرسی از دیرباز بر مبنای آن قرار داشته است، در حوزه حسابرسی و گزارشگری مالی تغییر داد (Imhoff, 2003).
جدول ۲-۱- الگویی متشکل از ۱۰ رویکرد در زمینهی اخلاق حرفهای | ||||
رویکرد اخلاقی | چکیده عقاید | ارزش برتر | کارکردهای اخلاقی | کاربردهای حسابداری و حسابرسی |