توجه به این اصل که نیروی کار با کیفیت بالا و توانمند، جزو سرمایههای یک سازمان محسوب میشود، سازمانها را بر آن میدارد که از این سرمایه، به نحو احسن بهرهبرداری کنند و این امر میسر نخواهد بود مگر با طی دورههای آموزشی لازم. در یک سازمان توانمند، آموزش دائمی عوامل انسانی به منظور ارتقای فنی و بالا بردن مهارتهای آنان (عمومی ـ تخصصی)، همراه با تغییرات سریع فنآوری و پیشرفت سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی، به طور مستمر دنبال میشود. ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به کار و سازمان، ایجاد بینش مطلوب در کارکنان، رفع ضعف روحی آنان، کاهش حیف و میل منابع و ضایعات به دلیل روشهای غلط عملیاتی، افزایش سطح دانش فنی و مهارتهای شغلی کارکنان، افزایش اعتبار و ارزش نیروی انسانی و قابلیت ارتقای کارکنان برای تصدی پیشنهاد مشاغل بالاتر از جمله اهداف و مزایای آموزش در سازمان است(باون ولاولر،۲۰۱۳).
آموزش مهارتها و تخصصهای خاص، رفتار و نگرش فرد را در جهت مطلوب یعنی نیل به اهداف سازمانی تغییر میدهد. برای رسیدن به هدف، هر سازمانی باید کادری از نیروهای لایق و کارآمد در اختیار داشته باشد ـ(دانی[۵۳] و مانی[۵۴]، ۲۰۱۲:۸۹).
باید تأکید کرد که ارتباط آموزش و توانمندسازی افراد با بهرهوری، به هماهنگ بودن نیازهای شغلی کارمندان و نزدیکی نوع آموزشها با آنان مربوط میشود.
۸- فرهنگ سازمانی
فرهنگ تواناسازی از نگرش توانمندسازی در سازمان حمایت میکند. این حمایت باعث ایجاد انگیزش برای انجام فعالیتهای نوآورانه در سازمان میشود. برای انعطافپذیر و اثربخش کردن فرهنگ سازمانی به خصوص در محیطهای پویا باید روح تواناسازی در پیکره فرهنگ سازمانی دمیده شود. برای آنکه فرهنگ سازمانی از توانمندسازی منابع انسانی حمایت کند بایستی مؤلفههای ذیل در فرهنگ سازمانی گنجانده شود. نوآوری و خطرپذیری، توجه به اعضای سازمان، توجه به تیم و بلندپروازی (کاتب و امین، ۱۲۱:۱۳۸۹).
۹-محیط کاری
علاقه به محیط کار و روحیه مناسب، باعث افزایش کارایی و بهرهوری میشود. یکی از عوامل تأثیرگذار در روحیه و انگیزه کارکنان نسبت به کار، محیط کار، فضایی است که در آن به کار مشغول هستند. بدیهی است برای بالا بردن راندمان کار و افزایش دقت افراد در حین انجام کار و به منظور استفاده بهینه از توان جسمی و فکری کارکنان و توانمند ساختن آنان باید، عوامل بازدارندهای که قابلیتهای کارکنان را محدود کرده و یا به نوعی سلامت جسمی و روحی افراد را به خطر میاندازد، مورد شناسایی قرار داده و حذف یا تعدیل کرد این عوامل را میتوان به چند دسته مشخص تقسیم کرد:
عوامل فیزیکی شامل مواردی از قبیل سر و صدا، ارتعاشات، گرما و سرما، رطوبت و غیره.
عوامل شیمیایی شامل گرد و غبار، گازها و بخارات سمی و خطرناک و…
عوامل بیولوژیکی را میتوان به عوامل باکتریایی، ویروسی و انگلها و قارچها نسبت داد.
عوامل ارگونومی مسائلی چون ابزارها و وسایل مورد استفاده و تناسب آنها با شرایط فیزیکی بدن انسان، ماشینآلات و طراحی شیوههای انجام کار را شامل میشود (موغلی و عزیزی، ۱۳۹۰: ۲۹۲-۲۹۱).
۲-۲-۱۷ نشانههای محیطهای غیرتوانمند(کانونی،۲۰۱۳).
۱-عوامل سازمانی
جو بوروکراتیک غیرشخصی
ارتباطات ضعیف
منابع سازمانی متمرکز شده
استقرار نامناسب افراد و اشیاء
۲-سبک رهبری
سبک رهبری استبدادی
منفیگرایی (تأکید بر شکست)
فقدان دلیل برای اقدامات
۳-سیستمهای پاداش
اقتضایی نبودن سیستم پاداش (تخصیص پاداش به شکل مستبدانه)
ارزش کم پاداشهای تشویقی
فقدان تخصیص پاداش بر مبنای شایستگی
فقدان تخصیص پاداش بر مبنای نوآوری
۴-طراحی شغل
روشن نبودن نقش افراد
فقدان آموزش و حمایت فنی
اهداف غیرواقعبینانه
فقدان ازادی عمل افراد در سطوح میانی و عملیاتی
تنوع کاری کم
مشارکت محدود در برنامهها و جلسات
کارهای تکراری
استفاده کم از فرصتها
تماس محدود با مدیریت ارشد
۲-۲-۱۸ ویژگیهای سازمان توانمند
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |