باز در جای دیگر فرموده است که؛ «: لا ایمانَ لِمَن لا أَمانَهَ لَهُ وَ لا دینَ لِمَن لا عَهدَ لَهُ. هر که امانت ندارد ایمان ندارد و هرکه پیمان نگه ندارد دین ندارد»[۲۱۵]
توجه به این احادیث نشان میدهد که وفای به عهد و امانتداری رابطهای نزدیک دارند و عمل به هر کدام از آنها، لزوماً انجام دیگری را به دنبال دارد.
۳-۴-۵٫ رابطه وفای به عهد با دیگر فضایل
الف) با صبر
با توجه به اینکه یکی از معانی لغوی استقامت، به معنی دوام و ثبات و پایداری است. در عهد و پیمان نیز از این واژه استفاده شده است چرا که یکی از عواملی که باعث میشود انسان نسبت به عهد و پیمان خود وفادار باشد، داشتن صبر و دوام و استقامت در تعهدات است. بنابراین کسی که عهد میبندد باید دارای این فضیلت اخلاقی باشد تا بتواند به عهد خود وفا کرده و به هدفش برسد. صبر و استقامت از ویژگیهایی است که خداوند مؤمنان خالص خود را به آن توصیف میکند و میفرماید استقامت در وفاداری نشانۀ مردانگی است. خداوند در قرآن کریم عهد و صبر را در کنار هم آورده و این در واقع ارتباط تنگاتنگ این دو اصطلاح را میرساند و تأکیدی که خداوند روی مسئلهی صبر داشته است. خداوند می فرماید: « لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاهَ وَ آتَى الزَّکاهَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ؛ نیکى آن نیست که روى خود را بطرف مشرق کنید (که چون مسیحى هستید) و یا بطرف مغرب (که چون یهودى هستید) بلکه نیکى براى کسى است که به خدا و روز آخرت و ملائکه و کتاب آسمانى و پیغمبران ایمان داشته باشد و مال خود را با آنکه دوستش مىدارد به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و راه ماندگان و دریوزگان و بردگان بدهد و نماز را بپا دارد و زکات بدهد و کسانیند که به عهد خود وقتى عهدى مىبندند وفا مىکنند و از فقر و بیمارى و جنگ، خویشتن دارند اینان هستند که راست گفتند و همینهایند که تقوى دارند.»[۲۱۶] «عهد در این آیه عبارت است از التزام به چیزی و عقد قلبی بر آن و هر چند خدای متعال آن را در آیه مطلق آورده، لیکن به طوری که گمان کردهاند شامل ایمان و التزام به احکام دین نمیشود. برای اینکه دنبالش فرموده است: «إذا عاهدوا: وقتی که عهد میبندند)، معلوم میشود منظور از عهد نامبرده عهدهایی است که گاهی با یکدیگر میبندند (و یا با خدا میبندند، مانند نذر و قسم و امثال آن). صبر عبارت است از ثبات بر شدائد در مواقعی که مصائب و یا جنگی پیش میآید و این دو خلق یعنی وفای به عهد و صبر هر چند شامل تمامی اخلاق فاضله نمیشوند ولیکن اگر در کسی پیدا شد، بقیه ی آن خلق ها نیز پیدا میشود. و این دو خلق یکی متعلق به سکون است و دیگری متعلق به حرکت است. وفای به عهد متعلق به حرکت و صبر متعلق به سکون است. پس در حقیقت ذکر این دو صفت از میان همه اوصاف مؤمنین به منزله ی این است که فرموده باشد مؤمنین وقتی حرفی میزنند، پای حرف ایستاده اند و از عمل به گفته ی خود شانه خالی نمیکنند».[۲۱۷] از این آیه استفاده میکنیم که صبر و عهد از ویژگیهایی هستند که لازم و ملزوم یکدیگرند. چنانکه انسان وفادار وقتی عهد میبندد در طی عهد و پیمان خود هر چند دچار سختی و مصائب شود ولی دست از عهد و پیمان خود بر نمیدارد و با صبر و حوصله به عهد خود وفا میکند.
ب) با حیا
حیا عبارت است از حالت و خویی نفسانی در انسان که مانع ارتکاب اعمال زشت میشود. مقابل آن، بیشرمی قرار داردو وجود برخی امور در حوزه دین و مناسبات اجتماعی، مترتب بر آن دانسته شده است از جمله: انجام دادن فرایض دینی، دوری از زشتیها، رعایت حقوق والدین، وفای به عهد، صله رحم، برآوردن نیازهای دیگران و پذیرایی از میهمان.[۲۱۸] همچنین گفتهاند که حیاء عیوب فرد را از دیگران میپوشاند و در کنار صداقت، حسن خلق و شکر نعمتهای الهی، گناهان انسان را به حسنات تبدیل مینماید، چنانکه به کار بستن همزمان حیاء، حسن خلق، وفای به عهد، تدبیر در امور و آزادمنشی موجب برانگیخته شدن اقبال عمومی جامعه به فرد میگردد.[۲۱۹]
همچنین آمده است که «حیاء یک غریزه وجدانى است و در وجود انسان مبدأ شرف و مروت و آداب بشرى است، وفا، صفا، راستى و درستى و امانت و خوددارى و عفت و جنبش براى تحصیل روزى و فضائل از آثار حیاء است».[۲۲۰]
با توجه به مطالب بالا میتوان گفت که وفای به عهد و به نوعی تمام فضایل اخلاقی از آثار و پیامدهای حیاء هستند.
فصل چهارم
شرایط و احکام وفای به عهد
۴-۱٫ شرایط وفای به عهد
اگر بخواهیم در بارهی حکم اخلاقی وفای به عهد سخن بگوییم لازمهی آن این است که عهدی صورت گرفته باشد. شرایطی که باعث میشود عهدی صورت گرفته باشد در فقه و حقوق بررسی شده است ، چرا که وفای به عهد در کتابهای دینی و حقوقی به عنوان یکی از احکام فقهی و از قوانین حقوقی مطرح است که در اخلاق نیز به عنوان یک فضیلت اخلاقی مطرح است، اما این شرایط و احکام وفای به عهد در کتابها
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |
ی اخلاقی و دینی به طوری است که قابل انفکاک از همدیگر نیستند. لذا با توجه به این مسئله، سعی شده است شرایطی را که در کتابهای اخلاقی ذیل احکام وفای به عهد آورده شده است از هم جدا نموده و به طور جداگانه به آنها پرداخته شود و از طرف دیگر خود شرایط به گونهای است که نمیشود همهی آنها را ذیل یک موضوع خاص ذکر کرد و به سختی میتوان بعضی از آنها را دستهبندی کرد. بعضی از این شرایط طوری هستند که میتوان آنها را در هر سه دسته ذکر کرد. اما اینکه خودِ وفای به عهد به عنوان یک عمل باید دارای چه شرایطی و ویژگیهایی باشد در حوزه اخلاق مطرح است و به یک معنا میتوان گفت که شرایطی که در دو حوزه فقه و حقوق مطرحشدهاند جنبهی اخلاقی نیز دارند. در نهایت با توجه به شرایطی که برای عهد و وفای به عهد مطرح است، حکم اخلاقی وفای به عهد را توضیح خواهیم داد.
۴-۱-۱٫ شرایط وفای به عهد در کتب فقهی
با توجه به آنچه که در کتب فقهی ذکر شده است و هم با توجه به آیهی شریفه «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفیلاً إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ ؛ وقتى با خدا عهد و پیمان بستید به آن عمل نمایید و عهدهاى خود را نشکنید که خداوند خودتان بر خویشتن کفیل قرار داده است و مىداند آنچه که شما انجام مىدهید»[۲۲۱] اشارهای است بر اینکه شرایط عهد و قسم و نذر یکی است.بنابراین تمام شرایطی که برای نذر در نظر گرفته میشود برای عهد نیز بیان میشود. از جمله این شرایط عبارتند از:
۴-۱-۱-۱٫ انشاء صیغه
مراد از صیغه، آوردن لفظی مربوط به نوع عهد و پیمان و قرارداد در هنگام بستن عهد که طرفین معاهده میخوانند، است. انسان در هنگام بستن عهدهایی که میبندد باید صیغه بخواند یعنی عهدی که بدون صیغه بسته شود صحیح نیست. امام خمینی (ره) در رابطه با این مسئله میفرماید: «عهد به مجرد نیت منعقد نمیشود بلکه بنابر اقوی احتیاج به صیغه دارد و صورت آن: «عهد میکنم با خدا یا بر من است عهد خدا» است.[۲۲۲] همچنین علامه حلّی در این باره میفرماید: «نذر و عهد بی لفظ منعقد نمیشود و اگر تنها در دل بگذراند کافی نیست چنانکه قسم نیز بی لفظ محقق نمیشود، از این جهت مانند قرائت قرآن و ذکر است که بی نیت گذرانیدن در قلب اکتفا نمیتوان کرد. باید صیغه خوانده شود و لازم نیست که به زبان عربی باشد. به فارسی و زبان های دیگر کافی است شرط آنکه نام خدا و برای خدا را نیز به زبان آورد مثلاً بگوید (چنانچه مریض باشد) من اگر خوب شدم برای خدا بر من است که یک روز روزه بگیرم، نذر صحیح است و اگر نذر کند که به عنوان مثال برای بیمارستان ها یا اطعام مستمندان یا لباس دادن به فقرا و امثال آن اگر چه کار خیر است و خداپسند، اما تا نام خدا بر زبان نیاورد واجب نیست به نذر (عهد) عمل کند». [۲۲۳]
البته آوردن نام خدا فقط برای عهدهایی است که با خدا بسته میشود و از آن تعبیر به نذر میشود. اما عهدهایی که بین انسانها با یکدیگر بسته میشود اگر چه بدون لفظ عهد بسته نمیشود ولی ممکن است نام خداوند در آن لازم به ذکر نباشد. مانند قراردادها یا پیمانهایی که بین دو انسان یا گروهی از انسانها بسته میشود که همهی اینها در بستن قرارداد و یا پیمان و عهد خود صیغهای را در رابطه با آن قرار و پیمان خود تکرار میکنند.
۴-۱-۱-۲٫ عاقل بودن
شرط دیگر وفای به عهد عاقل بودن معهِّد است. مراد از عاقل بودن این است که شخص سفیه و نادان و همچنین دیوانه نباشد و چنانچه عهدی را با شخصی غیرعاقل ببندد وفای به آن لازم نیست. امام خمینی(ره) در این باره میفرماید: «در ناذر، عقل در متعلّق نذرش شرط است نذر دیوانه در حال دیوانگیش، ولو اینکه ادواری باشد، منعقد نمیشود».[۲۲۴]
۴-۱-۱-۳٫ بالغ بودن
بالغ بودن نیز یکی دیگر از شرایط وفای به عهد است. بدین منظور چنانچه فرد در طرف عهد بالغ نباشد وفا کردن به چنین عهدی نیز لازم نیست. مراد از بالغ بودن به این معنی است که فردی که عهد میبندد به سن بلوغ رسیده باشد یعنی سنی که فقها برای هرکدام از پسر و دختر مشخص کردهاند.[۲۲۵]
۴-۱-۱-۴٫ مختار بودن
از شرایط دیگر وفای به عهد این است که فرد متعهد اختیار تام داشته باشد بدین معنا که شخص معهّد خود صاحب اختیار اعمال و رفتار و اموال خود باشد و کسی سرپرستی و مالکیت اموالش را نداشته باشد. و همچنین کسی او را مجبور به نذر و عهد نکرده باشد و یا به واسطهی عصبانیت و بیاختیار عهد و نذر نکرده باشد. [۲۲۶]
۴-۱-۱-۵٫ قصد جدی داشتن
مسئلهی دیگری که برای وفای به عهد به آن توجه میشود این است که طرف عهد قصدش جدی باشد. منظور از قصد جدی این است که هدفش مزاح و شوخی نباشد یا به عبارتی هدفش بازیچه قرار دادن یا مسخره کردن طرف مقابل نباشد و مقصِّد باشد.[۲۲۷] در رابطه با این مسئله در قرآن کریم نیز اشاره شده است به این طریق که خداوند میفرماید: «سوگندهایتان را بعد از تأکید نشکنید در حالی که خدا را کفیل و ضامن بر سوگند خود قرار داده اید.»[۲۲۸] در این آیه خداوند متذکر شده که سوگندها و عهدها با نام خدا مؤکّد میشود. مراد از تأکید سوگند، محکم کردن آن از طریق قصد و تصمیم جدی در اجرای آن در بارهی امری راجح است؛ بر خلاف جملههای نه، به خدا و آری به خدا و امثال آن از سوگندهای لغو. پس تأکید در این آیه معنای تقصید را میر
ساند (افاده میکند) بنابراین وقتی شخص عهد میبندد و میگوید: «به خدا قسم فلان کار را انجام میدهم و یا انجام نمیدهم» وعده ی خویش را به نوعی تعلّق بر خدای سبحان میکند و خدا در وفای به آن، کفیل از طرف خود مینماید».[۲۲۹] از نمونههای عهد و پیمان که قصد جدی در عهدشان نداشتهاند و دچار پیمانشکنی شدند میتوان فرعونیان را نام برد. خداوند در این باره میفرماید: «فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ ؛ و چون این عذابها را براى مدتى که به سر بردند از آنها برداشتیم آن وقت پیمانشکنى کردند.»[۲۳۰] از آنجائی که فرعونیان از روی اضطرار و ناچاری با موسی (ع) عهد میبستند و هدف آنها فقط رفع خطر از خودشان بود و به فکر هدف مقابل نبودند به همین خاطر عهد خود را بعد از رفع خطر میشکستند و پیمان را لغو اعلام میکردند.
بنابراین با توجه به چنین مسئلهای که از این آیه برداشت میشود میتوان گفت به وعدههای اشخاصی که از روی بی اعتنائی یا بیتوجهی و یا بر اثر برخورد با مشکل یا موردی، در عهد خود قصد همکاری ندارند نمیتوان چندان تکیه کرد. پس به عهد و وعدهی کسانی باید اعتماد کرد که از روی جدّیت و هدفمندی و عدم مزاح و تمسخر در رفتار باشد.
۴-۱-۱-۶٫ حلال و مباح بودن معهود
از جمله شروط وفای به عهد حلال و مباح بودن است که اهمیت زیادی در عهد و پیمان دارد و فقها تاکید زیادی روی این مسئله داشتهاند. چنانکه میدانیم افعال مردم بر پنج وجه است: واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام. و میدانیم که خدای تعالی همهی احکام را برای عمل فرستاد و به هیچ علتی نمیتوان احکام خدا را تغییر داد. پس سوگند و نذر (عهد) باید بر فعل مستحب و حلال باشد یا بر ترک مکروه و حرام و شرعاً نیز راجح و انجامش مهمتر از ترک انجام آن باشد. اگر کسی قسم بخورد (یا عهد ببندد) که نماز را ترک کند یا کسی را به ناحق بکشد صحیح نیست.
۴-۱-۱-۷٫ عمل به عین نیت
شرط دیگری که فقها به آن اهمیت داده و در مورد آن اتفاق نظر دارند عمل کردن عهد و قرارداد یا پیمان بر طبق نیت است. چنانچه هنگام بستن عهد همانگونه که در قصد و نیت است به همان طریق نیز باید بدان عمل کرد.
۴-۱-۱-۸٫ محال نبودن
عدم محال بودن یکی دیگر از شرایط وفای به عهد است. همان طور که از ظاهر لفظ پیداست چنانچه امر مورد عهد امری محال باشد (انجام آن غیرممکن باشد) مسلّماً انسان قادر به انجام آن نخواهد بود. علامه حلی در این زمینه میفرماید: «قسم به کار محال (محال عقلی – شرعی – عادی)تعلق نمیگیرد (نظر به اینکه قسم نیز از مصادیق عهد انسان با خداست)».[۲۳۱] منظور از محال کاری است که از عهده انسان خارج یا انسان قادر به انجام آن نباشد.
۴-۱-۱-۹٫ قدرت و توانایی
شرط دیگری که فقها برای وفای به عهد ذکر کردهاند این است که مورد نذر یا عهد، عقلاً مقدور انسان باشد. از آنجایی که وفای به عهد اهمیت زیادی دارد مکرراً در تعلیمات اسلامی سفارش شده که چنانچه کسی به دیگری وعدهای میدهد باید در موقع دادن تعهد، قدرت و توانایی خود را ارزیابی کند که آیا قادر به انجام چنین وعدهای که میدهد هست یا خیر و چنانچه توانایی انجام عمل به عهد را ندارد وعده ندهد. در رابطه با این عمل قرآن کریم میفرماید «قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاَّ أَنْ یُحاطَ بِکُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَکیلٌ ؛گفت: هرگز او را با شما نخواهم فرستاد جز اینکه پیمان مؤکد الهى بدهید که او را حتما نزد من خواهید آورد، مگر اینکه (بر اثر مرگ یا علت دیگرى) قدرت از شما سلب گردد، و هنگامى که آنها پیمان موثق خود را در اختیار او گذاردند گفت: خداوند نسبت به آنچه مىگوییم ناظر و حافظ است.»[۲۳۲] موضوع این آیه به داستان حضرت یعقوب (ع) و پسرانش و سوگند وثیقه ای که از فرزندانش در مورد پسر کوچکش بنیامین میخواهد اشاره دارد تا او را بعد از سفر سالم به یعقوب بازگردانند و این داستان اشاره به این نکته میکند که یعقوب (ع) میخواهد به فرزندانش بفهماند که چنانچه توانایی انجام امری که بر عهده شماست را ندارید به انجام آن اصرار نورزید و از آن کار صرفنظر کنید.
۴-۱-۲٫ شرایط وفای به عهد در کتب حقوقی
هر معاهدهای از لحاظ حقوقی دارای شرایطی است که برخی از آنها به طرفین عهد بر میگردند و برخی دیگر هم به موضوع مربوط میشوند. در ذیل برخی از آنها را ذکر میکنیم.