برگزیده

رازهای جزئیات درباره قیمت دستگاه رول به رول سفره

 

این سفرهها نه تنها مرغوب نیستند بلکه برای سلامتی انسان بسیار دستگاه رول کن سفره یکبار مصرف مضر هستند. او در ادامه مینویسد انسان بودن و مسلمان بودن لازم است؛ اما کافی نیست. اما وقتی اینخلبان به هدف و موقعیت مشخصشده رسید، متوجه شد مختصاتی که به او دادهاند، یک قبرستان ماشینهای اسقاط است. او در مسیر برگشت برای تیراندازی به یک پایگاه عراقی به زمین نزدیک شد و با سطح برخورد کرد که در نتیجه هواپیمایش منفجر شد و به شهادت رسید. در ادامه، اقبالی مورد اصابت پدافند قرار گرفته و اجکت میکند و به اسارت دشمن در میآید که پس از دستگیری به شهادت میرسد. در نتیجه وارد درگیری هوایی شده و موشکی را بهسمت میگ رها میکند که موشک، بهعلت عدم زمانبندی مناسب به هدف برخورد نمیکند. همانروزی که شریفی راد بهسمت هدف رفت و با قبرستان ماشینهای اسقاط روبرو شد، سرگرد علی اقبالی و ستوان شفیع حسینپور برای کوبیدن ایستگاه راداری به نزدیکی موصل رفتند اما آنها هم، هدفی نمییابند و سراغ هدف ثانویه و جایگزین میروند که یک پایگاه نظامی بوده است.

دستگاه تولید سفره ی یکبار مصرف

ازشون خواهش میکنم جواب من را بدهند ، واقعا یک نفر میتونه با ماهی ۲ میلیون ۵۰۰ هزار تومان تمامی خرج هاش را پرداخت کنه ؟ او، ستوان حجتی را هم نام میبرد که شاید همان نفر دوم دسته چارلی باشد. پرداخته است ، فصل دوم به بیان روش انجام کار پرداخته است ، بازدید از واحد کاری مشابه ، … شاید با خود بپرسید که چاره کار چیست و یا این که آیا می توان بدون کفش در بیمارستان یا آشپزخانه رستوران تردد کرد؟ از دیگر مطالبی که شریفیراد درباره اندیشهها و خیالات آنروزهای خود ثبت و ضبط کرده، میتوان به گلایهها و غم و اندوهش از موضوعاتی چون شکار تانک توسط شکاریهای نیروی هوایی و تعلل بنیصدر در حمله به دشمن اشاره کرد. همچنین درباره تصور خلبانهای پایگاه تبریز درباره ادامه جنگ اینگونه روایت میکند: «اکثر ما فکر میکردیم جنگ هوایی سه روز تا یک هفته تمام است.

یدالله شریفیراد در روز دوم جنگ تحمیلی، در گروه خلبانهای بمبارانکننده پایگاه هوایی کرکوک قرار گرفت که برای رفتن به اینماموریت مانند ماموریت پیشین، پس از خواندن نماز صبح از منزل راهی پایگاه شد. شریفیراد میگوید اکثر شبهای اول جنگ را در خانه تنها بوده چون خانوادهاش مانند دیگر خانوادههای خلبانهای پایگاه دوم شکاری، خارج از شهر در یک هتل اسکان داده شده بودند. اما در میانه مسیر شریفیراد با احساس انفجاری در زیر هواپیمای خود متوجه میشود سمت چپش یک MIG21 عراقی در حال پرواز است. شریفیراد هم مانند بسیاری از خلبانان دیگر که از خشکی یا تلخی دهان در ماموریت پرواز برونمرزی روایت کردهاند، درباره ایناولینماموریت خود میگوید دهانش خشک شده بود که اینوضعیت بهدلیل هیجان بیش از حد بوده نه از ترس. پنداری خلبانان از صدر تا ذیل همه طاغوتی بودهاند اما صبح دوم جنگ، همهچیز عوض شده بود. اما در اینبخش از خاطرات خود اینتوضیح را هم دارد که گلایههایش از سر دلسوزی است و امیدوار است به گوش مسئولان کشور برسد و آنها تلاشی در جهت رفع موانع پیش پای نظامیانی که علاقهمند خدمت به ایران هستند و میخواهند در راه انقلاب جانبازی کنند، اما مدتها طاغوتی خوانده میشدند، انجام دهند.

او روایت میکند، پس از بمباران «دنبال راه گریز میگشتم که خود را روی شهر غبار گرفته موصل یافتم؛ و از اینکه مجبور بودم در آن تاریکی صبح از روی شهر عبور کنم و عدهای از مردم بیگناه شهر را با غرش هواپیمایم بیدار کنم متاسف شدم.» (صفحه ۳۱) اینخلبان دغدغه عدم آزاررسانی به مردم عراق را در خاطره دیگر خود در بازگشت از ماموریت بمباران کرکوک هم دارد و میگوید «به ملاحظه آنکه آن مردم ساده عراقی را نترسانده باشم، چندلحظه از زمین فاصله گرفتم و خود را در معرض دیده شدن رادارهای دشمن گذاشتم. اینخلبان دغدغه عدم آزاررسانی به مردم عراق را در خاطره دیگر خود در بازگشت از ماموریت بمباران کرکوک هم دارد و میگوید «به ملاحظه آنکه آن مردم ساده عراقی را نترسانده باشم، چندلحظه از زمین فاصله گرفتم و خود را در معرض دیده شدن رادارهای دشمن گذاشتم. «غصهدار و متاثر و متاسف و خسته و خیس عرق به پست فرماندهی بازگشتم؛ و در حالی که میدیدم چقدر راحت این همکاران از خدا بیخبر ارتش جمهوری اسلامی را با ظاهری فریبنده از ریشه خراب میکنند و چگونه پاسخ یک سهلانگاری آشکار خود را همراه با تمجید و تشویق از جانبازیات پای هواپیمایی که از آن غرق عرق بیرون آمدهای کف دستت میگذارند.» پس از پایان ماموریت و بازگشت، به شریفی راد اجازه داده شد شب را کنار خانوادهاش بیرون از پایگاه بگذراند.

این مقاله را هم بخوانید :   کوپلر

نایلون یکبارمصرف وکیوم

اینخلبان مینویسد پیش از جنگ، بیمهری و بیاحترامی به مافوق، انگار یک رسم انقلابی باشد. با رسیدن شصت و پنجمین روز جنگ، شریفیراد همراه با شماره ۲ دسته پروازی خود، ستوان امیر زنجانی برای بمباران یک پست دیدهبانی در شمال شرق سلیمانیه عازم ماموریت شد. بستهبندی، آخرین مرحله از یک تولید موفق! یکی از بهترین انتخاب ها یا شاید بهتر است گفت تنها انتخاب برای پیک نیک و مسافرت های یک روزه سفره یکبار مصرف است ، اگر به طرح سفره اهمیت خاصی می دهید یکی از بهترین نمونه های سفره های یکبار مصرف برای پیک نیک طرح زیر است. سازمان محیط زیست اعلام کرد سفرههای یکبارمصرف نه تنها باعث بروز مشکلات و بیماری برای افراد بزرگسال خواهد شد بلکه تبعات بسیار منفی برای کودکان و نوجوانان به دنبال دارد. اما در حال حاضر، سفرههای یکبار مصرف پرطرفدار هستند. البته همه درصد ترکیبات و مواد به کار رفته جهت تولید، به نوع سفره یکبار مصرف، میزان و روش تولید تولیدکننده سفره یکبار مصرف بستگی دارد.

چرا قیمت خرید عمده سفره یکبار مصرف در انواع مختلف آن متفاوت است؟ با باز شدن سر درد دل و واگویههایی که شریفیراد پس از شهادت علی اقبالی برای او روایت میکرد، اینجا و درباره اینماموریت و دیگر ناملایماتی که در پایگاه دوم شکاری دیده، میگوید مواقعی هست که «درجه داری و یا همافری با ظاهری فریبنده بهعنوان خدمت به انقلاب اسلحه بر دوش بگیرد و به جای اینکه در سنگر اسلام خدمت کند در منزل به استراحت بپردازد و یا از راههای مختلف مشغول سو استفاده گردد.» (صفحه ۸۴) و در نهایت آرزو میکند جامعه انقلابی ایران، متوجه برخی از عیوب ارتش باشد؛ که نیازمند حفظ و نگهداری آن است. ویژگی عاطفی قلم و شخصیت شریفیراد هم خود را در فرازهای مربوط به پس از مفقودشدن یا همان شهادت علی اقبالی نشان میدهد. روز اول آبان ۵۹ یعنی همان روزی که علی اقبالی در حومه موصل سقوط کرد و پس از اسارت به شهادت رسید، به یدالله شریفیراد ماموریت داده شد مرکز استقرار هلیکوپترهای دشمن را در نزدیک سلیمانیه بمباران کند.

تخفیف دستگاه رول به رول سفره

پس از گذشت چندروز هم، ماموریت بمباران مخازن گاز کرکوک، به او و سروان نصرالله عرفانی واگذار شد که شریفیراد گفته در اینماموریت، قسمتی از تاسیسات را که در ماموریت پیشین کوبیده بود، با مانور رد کرده و به سمت مخازن گاز حملهور شده است. شریفی راد پس از بازگشت به پایگاه، متوجه علت عدم پاسخگویی شماره ۲ در رادیو میشود و به او خبر میدهند پس از میگای که به او حمله کرد، هواپیمای ستوان امیر زنجانی با یکهواپیمای دیگر عراقی که از پشت به او حمله کرده بود، تصادف کرده و هر دو خلبان، در دَم کشته شدهاند. ماموریت بعدی شریفی راد بمباران مخازن نفت موصل همراه با دوست نزدیکش سرگرد محمد دانشپور بود. در مسیر بازگشت از ماموریت، هیچهواپیمایی از پرندههای دشمن با شریفیراد و سلیمانی روبرو نمیشود و فقط چندین هواپیمای خود از چپ و راست آنها گذشته و برای بمباران، بهسمت پایگاه موصل میروند. یکی از جزئیات روایت شده از خاطره اینماموریت بمباران، این است که شریفیراد بهدقت و لحظهبهلحظه از حرکات لیدر پرواز تبعیت میکرده است.