مطالب عمومی سری اول

۱۰ راز سیاه دونالد ترامپ که بسیاری از مردم آنها را نمی دانند

اگه گذشته سیاستمداران آمریکایی رو بررسی کنیم، هیچ سیاستمداری رو پیدا نمیکنیم که به اندازه «دونالد ترامپ» جنجالی بوده باشه. خیلی از رسانه های آمریکا، به این تاجر معروف به عنوان یه «جوک ملی» نگاه می کنن؛ دلقکی که همیشه خرابکاری بار می آورد.

بر کسی پوشیده نیس که در ده های گذشته، دونالد ترامپ با رسواییا و جنجالای فراوون دست و پنجه نرم کرده. در این بخش، می خوایم تعدادی از اسرار جنجالی اونو با هم بررسی کنیم.

۱۰- راه اندازی دانشگاه شیادی

اول از همه باید بدونین که «دانشگاه ترامپ» (Trump University یا به طور خلاصه TU)، واقعا، اصلا یه دانشگاه واقعی نبوده. مسئله از این دید مهمه که طبق قوانین مصوب ایالت نیویورک، هیچ فرد یا گروهی نمی تونه نام شرکت تجاری خود رو «دانشگاه» بزاره.

اما نکته دوم؛ دانشگاه مورد بحث، از پایه هویت یه شرکت شیاد رو داشت که تونست میلیونا دلار از سرمایه قشر ضعیف جامعه رو دزدی کنه.

دانشگاه ترامپ رو کرد واقعی سیاست «حقه و فریب» می دونن. غایت پایانی کلیه کلاسای این دانشگاه، کسب درآمد از راه ثبت نام دانشجویان در سمینارهای گران قیمتی بود که در اونا تنها «ترفندها و تکنیکای شخصی ترامپ» مطرح می شد.

واسه نمونه، یکی از این سمینارها واسه ثبت نام از دانشجویان، مبلغ ۳۵ هزار دلار مطالبه کرد تا اصطلاحاً «دوره تربیت مدرس» رو برگزار کنه.
آدمایی که در جلسه نامبرده ثبت نام کردن، هیچ مطلبی غیر از تکنیکای تکراری و عادی ترامپ نیاموختند و حتی موفق به دیدار حضوری با شخص ایشون نشدن.

روی هم رفته، دانشگاه ترامپ به اندازه ای جنجالی انجام داد که دست آخر دفتر دادستانی کل نیویورک مجبور شد دونالد ترامپ رو شخصاً واسه پاسخگویی به اتهامات موجود فرا خواند.

۹- تأسیس یه بنیاد خیریه با هدف کلاهبرداری

«بنیاد دونالد جِی. ترامپ» یه موسسه خیریه غیرعادیه. پول جمع آوری شده به وسیله این موسسه ً به مصارف خیریه نمی رسه. ترامپ، قدیم، از مبالغ انتقال یافته به موسسه نامبرده، واسه مصارف شخصی خود بهره می گرفت.

در یکی از موارد، ترامپ از پول صندوق بنیاد یه تابلوی نقاشی مزین به تصویر خود رو (به ارتفاع ۲ متر) خرید. شک نداشته باشینً در هیچ جای دنیا، واژه «خیریه» هم معنی با خرید تابلوی نقاشی شخصی نیس.

حال اگه ترامپ خود شخصاً در هزینه های تأسیس و بودجه خیریه سهیم بود، باز یه چیزی؛ اما واقعیت غیر از این رو نشون میده. کل بودجه بنیاد از راه بقیه افراد خَیّر تأمین گشته. عجیب تر اون که تا سال ۲۰۰۸، بنیانگذار اصلی خیریه یعنی جناب ترامپ، هیچ گونه کمکی به صندوقِ نهاد انجام نداده بود. عوضش، ایشون با سوء به کار گیری هویت بنیاد، تا جایی که می تونست از افراد پولدار اعانه جمع می کرد.

جالبه که ترامپ پس از جمع آوری اعانات، اونا رو یا به حساب یه بنیاد خیریه دیگه واریز می کرد یا صرف بقیه امور خداپسندانه می کرد تا از این روش خود رو یه آدم به طور کاملً خَیّر نشون بده. بد نیس بدونین، در جریان یکی از این موارد، ایشون به خاطر کمک ۱۵۰ هزار دلاری به یه مرکز پلیس، مفتخر به کسب جایزه سپاس و تقدیر شد؛ اونم در شرایطی که تموم پول واریزی نامبرده، در اصل، واسه «بنیاد ایوانز» بود!

۸- ایجاد دردسر واسه مستأجران

در سال ۱۹۸۱، ترامپ نسبت به خرید یه ساختمون در منطقه «سنترال پارک» دست به کار شد.
هدف اون، تخریب بنای نامبرده و آپارتمون سازی واسه خود بود اما قضیه به همین سادگی پیش نرفت چون ساکنان ساختمون اصلا قصد اسباب کشی و ترک محل سکونت خود رو نداشتن. اینجا بود که ترامپ در جلد «صاحبخانه جهنمی» فرو رفت.

به مدت ۵ سال آزگار، ترامپ سیستم گرمایشی و آب گرم خونه رو قطع کرد.
این وضعیت، حتی در سرمای منجمدکننده زمستون نیویورک هم موندگاری یافت. اما این پایان ماجرا نبود. اون از تعمیر نشتیای ساختمون طفره رفت، در مورد حمله موشا به بنای نامبرده هیچ واکنشی نشون نداد و از همه بدتر، به مدیر ساختمون دستور داد جاسوسی مستأجران رو از جا در آورد.

ترامپ حتی به پیرزنی که به خاطر سرطان در حال موت بود هم رحم نکرد؛ اون تعدادی کارگر رو موظف کرده بود هر روز، از ساعت ۷ صبح به بعد، در واحد بالای سر محل اقامت پیرزن، با سر و صدای فراوون کار کنن. شکایت پیرزن بیچاره هم به هیچ جا نرسید.

مسئله وقتی سخت تر شد که ترامپ عزمشو جزم کرد تعدادی از افراد بی خانمان رو در داخل ساختمون مورد بحث اسکان دهد. ساکنین بر این باور بودن که ترامپ این توطئه رو واسه فراری دادنشون ترتیب داده. اونا این مسئله رو به دادگاه کشوندن و در آخرً ترامپ رو مجبور به عقب نشینی از موضع خود کردن.

البته نگفته نمونه که الان، جناب ترامپ به طورِ کل منکر این قضایاست.

۷- استخدام آگاهانه مهاجران غیرقانونی

یکی از سیاستای اصلی ترامپ در برهه الان، اخراج مهاجران غیرقانونیه. با این حال، در دهه ۱۹۸۰، ایشون به طور کاملً آگاهانه تعدادی کارگر لهستانی غیرمجاز رو به استخدام خود در آورد تا در تکمیل «برج ترامپ» مشارکت کنن.

الان، ترامپ شدیدا منکر این موضوعه اما شاهدان زیادی (از جمله یه مأمور اف بی آی) درستی این قضیه رو تأیید کردن و حتی در دادگاه شهادت دادن که ایشون آگاهانه مهاجران غیرقانونی رو استخدام کرده. اونا مدعی شدن که کارگران نامبرده تحت شرایط ایمنی اسف بار، کل هفت روز هفته رو کار می کردن؛ اونم در شرایطی که ترامپ حتی از پرداخت حقوق «ساعتی ۵ دلار»، که خود قبلا با اونا تفاهم کرده بود، دوری می ورزید.

اما بد نیس بدونین، شرایط واسه کارگران نامبرده حتی بسیار حادتر از توصیفات توضیح فوق بود. در یکی از موارد، ترامپ کارگران رو تهدید کرده بود، اگه به مراجع قانونی شکایت کنن، اونا رو به اداره مهاجرت معرفی کرده و زمینه اخراج اونا از کشور رو جفت و جور می گردونه.

خیلی از این کارگران بی نوا مکانی واسه اسکان نداشتن و شبه ها در محل کار خود می خوابیدن. با تموم این تفاسیر، پس از اون که مهاجران لهستانی ترامپ رو تهدید کردن نسبت به تصرف مالکیت بخشی از ساختمون اقدام قانونی می کنن، شرایط کمی بهتر شد.

۶- سوءاستفاده از پویشای مردمی جهت افزایش فروش کتاب خود

در جریان رقابتای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، خیلی از مردم عادی در پویشای تبلیغاتی ترامپ مشارکت جستند. شایدً بیشتر این افراد بر این باور بودن که کمکای مالی اونا صرف تلاش واسه شکست هیلاری کلینتون در آوردگاه انتخاباتی می شه.
اما حتی روح اونا هم خبردار نبود که ترامپ بخش کلی ای از این کمکا رو واسه خرید کتابای خود کنار گذاشته (مبلغی برابر ۵۵ هزار دلار).

اگه منصف باشیم، باید اقرار کنیم که بعضی از نویسندگان سرشناس، پس از منتشر کردن کتاب خود، بیشترین حد ۵۰۰ عدد از این آثار رو واسه مجموعه شخصی، هدیه به دوستان یا بقیه مصارف، به قیمت کلی فروشی خریداری می کنن. اما در هیچ جای دنیا، از کمکای مردمیِ جمع آوری شده جهت رقابت انتخاباتی، واسه خرید ۳۰۰۰ الی ۵۰۰۰ نسخه کتاب شخصی، اونم به قیمت خرده فروشی، استفاده نمی کنن.

خرید کتابا به قیمت خرده فروشی از این دید واسه ترامپ مهم بود که اون می تونست از درآمد حاصل از فعالیت پویش مردمی، واسه درج نام خود در فهرست نویسندگان پرفروش ترین کتابا (مندرج در نشریه معروف «نیویورک تایمز») بهره بَرَد. در بهترین حالت، بروز این پدیده رو میشه به وجود اومده به وسیله عقده «خودبرترپنداری» دونست. اما اگه بخوایم با بدبینی به ماجرا نگاه کنیم، باید اقرار کنیم که ترامپ از این ماجرا هم واسه پر کردن جیب خود بهره برده.

این مقاله را هم بخوانید :   نگاهی به رنگارنگ‌ترین جاذبه‌های گردشگری در گوشه‌وکنار جهان

روی هم رفته، باید خاطر نشون کنیم که این اقدام ترامپ از دید حقوقی غیرقانونی بوده.

۵- دروغای ناتموم و غیرضروری

در بین رقابت انتخاباتی، ترامپ بارها به دروغ گویی متهم شد.

بعضی وقتا، یه نقل قول با بیانی متفاوت در سایتا انتشار پیدا میکنه و تصور دروغ رو بوجود می آورد. اما بعضی وقتا دیگه از مواقع، دروغ رو به صورت علنی از زبون فرد دروغگو می شنویم. در مورد ترامپ، قضیه دوم صادقه.

در سال ۲۰۰۷، در بین برگزاری یه جلسه دادگاه، وقتی که از ترامپ خواسته شد در مورد صحت گفته های قبلی خود قسم یاد کنه، ایشون اعتراف کرد ۳۰ مورد از اظهارات مطرح شده بر دروغ استوار بوده.

جالبه که دروغا وسعت زیادی رو شامل می شدن؛ از اندازه ثروت شخصی گرفته تا مبالغی که ایشون به بقیه واسه انجام کاری خاص پرداخت نشون داد. بعضی از دروغای ترامپ به وجود اومده به وسیله بزرگ نمایی و بزرگ نمایی بودن، ریشه یه سریای دیگه به دستکاری حقایق باز می گشت، تعدادی از اونا هم جنبه توجیهی داشتن. نگفته نمونه که همه این موارد، الان در اسناد قضایی آمریکا ثبت و ضبطه.

دروغگوییای ترامپ از این دید مهمه که ایشون در رقابتای تبلیغاتی خود بعضی از مطالب دور از ذهن رو گفته. جالبه که اینجور فردی، در یکی از جدلای لفظی، «تد کروز» (یکی از نامزدهای مرحله ابتدایی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا) رو «تد دروغگو» خطاب کرده.

۴- نبود مسئولیت پذیری سیاسی

در جولای سال ۲۰۱۶، «نیویورک تایمز» نقل قولی رو از یکی از اعضای ستاد انتخاباتی «جون کازیش» منتشر کرد که شامل عباراتی جنجالی بود. در مطلب نامبرده عنوان شده بود ترامپ می خواد، در صورت پیروزی در انتخابات، بر مبنای نقشه سیاسی دراز مدت خود، نهاد ریاست جمهوری رو تموم و کمال در اختیار معاون اول خود بذاره.

فرد مورد مصاحبه عنوان کرده بود، ترامپ کازیش رو واسه سمت معاون اولی در نظر گرفته. به گفته اون، ستاد ترامپ به کازیش وعده تصرف سِمَت «قدرتمندترین معاون اول تاریخ» رو داده بود یعنی فردی که می تونه در زمینه های سیاست داخلی و خارجی رأساً اراده کردن کنه.

با این اوصاف، جناب ترامپ، پس از تکیه زدن بر مسند ریاست جمهور، فقطً پیگیر شعار «برگردوندن قدرت آمریکا» می شد! نیاز به توضیح نیس که در صورت تحقق شرایط فوق، رییس جمهور حقیقی آمریکا کازیش بود ولی افتخارات احتمالی به نام ترامپ ثبت می شد.

درسته، تقسیم قدرت بدین روش به طور کاملً غیرمسئولانهه. این نشون میده که ترامپ می خواد فقطً برنده کارزار باشه و بعد خود رو کنار بکشه. جدای از بی سابقه بودن این اتفاق، اگه فرضیه فوق صحت داشته باشه، باید قبول کرد که ترامپ شأن رقابت حساس انتخاباتی رو در حد یه بازی سرگرم کننده پایین آورده و با دروغگویی و فریب فکرا عمومی، در صدد تکیه زدن بر مسند ریاست جمهوری بوده.

۳- اتهامات نژادپردستانه

نزدیک به ۴۰ ساله که ترامپ با اتهام «نژادپرست بودن» درگیره.

در سال ۱۹۷۳، وزارت دادگستری آمریکا، ترامپ و پدرش رو به خاطر دوری از اجاره دادن املاک خود به مشکی پوستان جریمه کرد.
با وجود اینکه ترامپ هیچوقت اتهام ارتکاب تخلف رو نپذیرفت، اما بالاجبار معتقد گردید زین پس هیچ گونه اقدامی متأثر از تفکرات نژادپرستانه، نسبت به مشکی پوستان انجام نده.

در دهه ۱۹۸۰، دو عدد از کازینوهای تحت سرپرستی ترامپ متهم شدن نسبت به مشکی پوستان توهین کردن. در آخر، یکی از این کازینوها نسبت به اتهام مطرح گردیده محکوم شناخته شد و به پرداخت جریمه مالی مجبور گشت.

در سال ۱۹۹۱، یه نویسنده در کتاب خود مدعی شد ترامپ مشکی پوستان رو انسانایی ذاتاً تنبل می دونه.

اتهاماتی مثل این فراوون بودن. در یکی دیگه از موارد، در سال ۱۹۸۹، ترامپ مبادرت به منتشر کردن یه پوستر تبلیغاتی جنجالی در سطح شهر نیویورک کرد.
در این پوستر، از مقامات مسئول خواسته شده بود هر چی سریع تر نسبت به اعدام چهار نوجوون مشکی پوست که متهم به تجاوز به یه زن سفید پوست در منطقه «سنترال پارک» بودن، دست به کار شن. جالبه که کمی بعد، هر چهار نوجوون بی گناه شناخته شدن.

۲- باور به «تئوریای توطئه»

یکی از ویژگیای روشن یه رییس جمهور خوب، برخورداری از قدرت تشخیص بین «مسائل واقعی و مهم» و «فرضیه های واهی و بی پایه توطئه انگارانه» است؛ فرضیه هایی که بیشترً از فضای مجازی و اینترنت منشاء می گیرن. دونالد ترامپ به طور کل بدون این قدرت تشخیصه. در طول سالیان، به کرّات ثابت شده که اون بعضی وقتاً به مطالب به طور کاملً پوچ و بی اعتبار باور راسخ داره.

یکی از اوهاماتی که ترامپ شدیداً به اون اهتمام می ورزد، «تئوری زادگاه اوباما» است. اون باور داره باراک اوباما در آمریکا به دنیا نیامده.

تعدادی دیگه از مُهملاتی که ترامپ به اونا باور داره عبارتند از: نظریه «تغییر اقلیم» توطئه ایه که از طرف چینیا مطرح شده تا به کمک اون بتونن روند رشد تولیدات ملی آمریکا رو متوقف کنن؛ تزریق واکسن باعث ایجاد مشکل اوتیسم در کودکان می شه؛ پدرِ «تد کروز» قاتل جان اف کندی بوده؛ دلیل مرگ قاضی «آنتونین اسکالیا» مرگ طبیعی نبوده، بلکه اون به قتل رسیده.

یکی دیگه از باورهای عجیب ترامپ اینه که اندازه بیکاری در آمریکا ۴۲ درصده ولی مقاماتِ مسئول واسه خوب نشون دادن وجهه اوباما اونو مخفی نگه داشتن. جالبه که طبق آمارهای رسمی، اندازه بیکاری در آمریکا تنها ۵ درصده.

باور به چرندیاتی مثل این، شایسته فردی که مسئول زمام اجرایی آمریکا میشه، نیس.
اگه خوش بینانه به ماجرا نگاه کنیم، کمترین اتهامی که متوجه ترامپ می شه ساده لوحیه. اما اگه قضیه رو از ابعاد جدی تر مورد بررسی بذاریم، اطلاع کامل پیدا می کنیم اون بدون تعادل روانیه.

۱- داشتن روابط مرموزانه با ولادیمیر پوتین

ترامپ با تشویق شخصیت ولادیمیر پوتین، اونو یه «رهبر مقتدر» خطاب کرده. از دیگر سو، در زمان ریاست جمهوری اوباما، ترامپ چندین بار رسماً از اون خواست شخصیتی مثل پوتین از خود به نمایش گذارد. یه مرتبه دیگه هم اون طی درخواستی عجیب، از سردمداران کاخ کرملین درخواست کرده بود نسبت به هک کردن ایمیلای هیلاری کلینتون دست به کار شن.

یکی دیگه از مهمترین نشونه های گرایش ترامپ به پوتین، انتخاب «پل مانافورت» به سِمت ریاست ستاد انتخاباتی خود بود. با نگاهی به رزومه مانافورت میفهمیم اون بخش اعظمی از داراییای خود رو از کشورای تحت‌الحمایه روسیه به دست آورده.

البته کمی بعد، مانافورت از سمت خود برکنار شد اما شایعات به پایان نرسید. «تایم» گزارش داده، ارتباطات مرموزی فی بین امور تجاری ترامپ و منافع کشور روسیه و در رأس اونا کاخ کرملین هست.

با کمی بررسی میفهمیم قسمت بزرگی از تعاملات تجاری گذشته ترامپ به واسطه حضور عناصر تحت پشتیبانی و هدایت پوتین جلو رفته. پس، فهمیدن به وجود رابطه ای عمیق فی بین رؤسای جمهور آمریکا و روسیه خیلی آسونه. جالبه که «تایم» حتی اتهام رابطه ترامپ با گانگسترهای روسی رو هم مطرح کرده.